در پاسخ به یادداشت جناب آقای دکتر معدنی درباره نقد و پاسخ به نقد
نقد نکوداشت یا نقد پارادایم؟
✍خسرو کلانتری
چندی پیش نکوداشت دکتر ح.ا.تنهایی به همت خانهی اندیشمندان علوم انسانی و با همگامی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. من به عنوان یکی از شاگردان ایشان یکی از غایبین این رویداد بودم ولی پیگیر آنچه گذشت؛ در دیار و روزگاری که نکوداشت اهل نظر هيچگاه بههنگام نبوده و در اکثر مواقع اولویت هیچ سازمان و دستگاهی نبوده و نیست، این رویداد در نظرم بسیار خجسته آمد. این اقدام خانهی اندیشمندان و انجمن جامعهشناسی ایران برای نکوداشت اساتید رشته جامعهشناسی جای تقدیر و تشکر بسیار دارد.
پس از چندی از این رویداد مطلع شدم که یکی دیگر از اساتیدم جناب دکتر معدنی در خصوص این مراسم دو رهنمود ارائه دادهاند. اول تذکر درخصوص میزان تعریف و تشکر از استاد ح.ا. تنهایی؛ دوم جای خالی #نقد!
در خصوص ایراد نخست نظر استاد معدنی را در نیافتم که مگر ماهیت و هدف یک نشست با عنوان #نکوداشت چیزی جز آنست که از نامش بر میآید؟ این مراسم جهت ذکر نیکویی استادی پیش کسوت برگزار شده بود که سالهای متمادی دانشگاه به دانشگاه کوله بار علم و تجربه خویش را با تمام ناملایمات به دوش کشیده و استوار بر یک پارادایم، صدها دانشجوی مشتاق را راهنمایی نمودهاند و به رسم مٱلوف این دیار هیچگاه مورد مهر و توجه دستگاههای ذیربط هم قرار نگرفتهاند، حتی در حد یک جلسه خداحافظی برای بازنشستگی. و اکنون که با گذشت بیش از ۴ دهه تلاش به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن جامعه شناسی ایران در یک مراسم نکوداشت تنی چند از شاگردانشان به رسم وظیفه گوشهای از خدمات ایشان را بر شمردهاند، آیا کاری خلاف رویهی نکوداشت انجام شده است؟ مگراینکه نام "نکوداشت" را به عنوان دیگری تغییر دهند. از سوی دیگر به مصداق "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد" قطعا در مجلس نکوداشت، نکویی را پاس میداریم و در جلسات دیگر مناسب با عنوان نشست، به آنچه باید، می پردازیم.
استاد عزیزم جناب معدنی در بخش دیگری شاگردان استاد ح.ا.تنهایی را دعوت به نقد استاد کردهاند، که این مهم نیز از چند منظر قابل مداقه است:
اول اینکه اگر مقصود نقد استادمان در امور جاری مرتبط با گروهها و نشستها و فعالیتهای مرتبط با تفسیر گرایی است، مستحضر باشند که این نقد از سوی ما شاگردان همواره جاری بوده است. ما در امور مختلف با رعایت حد شاگردی در زمینه های مختلف استادمان را نقد کردهایم. ایشان نیز با صعه صدر پذیرا بودهاند و اساسا در انجمن یا گروههای مرتبط برای این مهم جلساتی داشتیم که اعضاء بی لکنت، در مسیر بهبود امور، به #نقد عملکردها میپرداخته و اظهار نظر میکردهاند. حتی گاهی ما شاگردان حَسَبِ کم تجربگی پا از دایره شاگردی فراتر می گذاشتیم و استاد باز هم پذیرا بودند و پاسخگو. این نوع نقد پدیدهای درونگروهی بوده و قطعا هنوز هم جاری است و جای آن قطعا در محفل نکو داشت نبوده و نیست.
دوم #نقد_پارادایم؛
اگر استاد معدنی گرامی مقصودشان اینگونه نقد هم باشد، باز محفل نکوداشت جای مناسب و مجالی برای این کار نیست. ضمن اینکه از نظر حقیر اساسا این توقع از شاگردان به دو دلیل قابل طرح نیست. نخست اینکه ما شاگردان استاد، الفبای این نحله فکری را در محضر خود ایشان آموختهایم و پس از سالها هنوز دانشجوی این مکتب هستیم و اساسا در محضر استاد خود همواره سائل هستیم و در کلاس ها و نشست ها مجهولات و شبهات ذهنی خود را طرح میکنیم و پاسخ آن را جویا میشويم. دوم اینکه استاد تنهایی مستمرا و مرتبا در حالت #خود_انتقادی به سر میبرند. سرعت نقد ایشان بر خودشان به حدی است که اغلب فرصتی برای شاگردان نمیماند. بهدليل تسلط بر موضوعات و سعی در روزآمدی مرتبا شاهد بازنگری آثار و مکتوباتشان هستیم. به پیوست متن تصویر کتب خارج از چاپ ایشان جهت اطلاع تقدیم میشود. استاد تنهایی بارها در کلاسها یا جلسات اعلام کردهاند که فلان اثر بازنگری شد و نشرهای قبلی را فاقد اعتبار و منسوخ میکنند این نقد درونی چنان دقیق و سریع و متوالیست که ما دانشجویان را به دنبال خود میکشاند.
اما آنچه برای من پرسش برانگیز است این مهم است که جناب دکتر معدنی از دانشآموختگان این #پارادایم توقع نقد استادشان را دارند. اگر ممکن است #معیاری هم برای چنین نقدی معرفی کنند. مگر نه اینکه نقد باید بر مبنای معیاری باشد و سنجش هر چیز سنگ محکی دارد؟ خوب در حوزه تفسیرگرایی ایرانی نظرات استادمان را با کدامین سنگ محک بسنجیم، وقتی جز ایشان کسی دیگر را در شاخه تفسیر گرایی با این مشخصات نداریم. مگر شاگرد مستقیم بلومر در ایران جز ایشان وجود دارد یا اساسا تا قبل از تلاشها و زحمات چند دهه اخیر استاد تنهایی، نامی از تفسیرگرایی در سپهر جامعه شناسی ایران برده می شد؟
هر ارجاعی جهت #نقد_پارادایم، باز بایستی با ارجاع به ایشان صورت گیرد. همانگونه که در سطور قبلی عرض شد طی سالهای شاگردی ایشان شاهد بوده ام که اگر نقدی از نوع نقد ایرانی به ایشان واردشده، در مجموعه گسترده آثارشان پاسخگو بودهاند. به نظر من اشکال کار از این است که برخی #باصطلاح_منتقدین حتی آثار پایه نحله مورد نظر را به کفایت و دقت مطالعه نمیکنند.
در پایان ضمن آرزوی بهروزی برای اساتید ارجمندم امیدوارم اقدام شایسته #نکوداشت اساتید بزرگوار جامعهشناسی تداوم پیدا کند. همچنین خارج از موضوع نکوداشت، بازار #نقد_منصفانه، اخلاقی و علمی روزبهروز پررونق تر شود. آرزو می کنم درخت تفسیرگرایی چنان تناور شود که دهها استاد و دانشجو #نقد_علمی آن را بر خود واجب بدانند چراكه هیچ تیغی بهتر از نقد برای رشد درخت مفید نیست
نقد نکوداشت یا نقد پارادایم؟
✍خسرو کلانتری
چندی پیش نکوداشت دکتر ح.ا.تنهایی به همت خانهی اندیشمندان علوم انسانی و با همگامی انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. من به عنوان یکی از شاگردان ایشان یکی از غایبین این رویداد بودم ولی پیگیر آنچه گذشت؛ در دیار و روزگاری که نکوداشت اهل نظر هيچگاه بههنگام نبوده و در اکثر مواقع اولویت هیچ سازمان و دستگاهی نبوده و نیست، این رویداد در نظرم بسیار خجسته آمد. این اقدام خانهی اندیشمندان و انجمن جامعهشناسی ایران برای نکوداشت اساتید رشته جامعهشناسی جای تقدیر و تشکر بسیار دارد.
پس از چندی از این رویداد مطلع شدم که یکی دیگر از اساتیدم جناب دکتر معدنی در خصوص این مراسم دو رهنمود ارائه دادهاند. اول تذکر درخصوص میزان تعریف و تشکر از استاد ح.ا. تنهایی؛ دوم جای خالی #نقد!
در خصوص ایراد نخست نظر استاد معدنی را در نیافتم که مگر ماهیت و هدف یک نشست با عنوان #نکوداشت چیزی جز آنست که از نامش بر میآید؟ این مراسم جهت ذکر نیکویی استادی پیش کسوت برگزار شده بود که سالهای متمادی دانشگاه به دانشگاه کوله بار علم و تجربه خویش را با تمام ناملایمات به دوش کشیده و استوار بر یک پارادایم، صدها دانشجوی مشتاق را راهنمایی نمودهاند و به رسم مٱلوف این دیار هیچگاه مورد مهر و توجه دستگاههای ذیربط هم قرار نگرفتهاند، حتی در حد یک جلسه خداحافظی برای بازنشستگی. و اکنون که با گذشت بیش از ۴ دهه تلاش به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن جامعه شناسی ایران در یک مراسم نکوداشت تنی چند از شاگردانشان به رسم وظیفه گوشهای از خدمات ایشان را بر شمردهاند، آیا کاری خلاف رویهی نکوداشت انجام شده است؟ مگراینکه نام "نکوداشت" را به عنوان دیگری تغییر دهند. از سوی دیگر به مصداق "هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد" قطعا در مجلس نکوداشت، نکویی را پاس میداریم و در جلسات دیگر مناسب با عنوان نشست، به آنچه باید، می پردازیم.
استاد عزیزم جناب معدنی در بخش دیگری شاگردان استاد ح.ا.تنهایی را دعوت به نقد استاد کردهاند، که این مهم نیز از چند منظر قابل مداقه است:
اول اینکه اگر مقصود نقد استادمان در امور جاری مرتبط با گروهها و نشستها و فعالیتهای مرتبط با تفسیر گرایی است، مستحضر باشند که این نقد از سوی ما شاگردان همواره جاری بوده است. ما در امور مختلف با رعایت حد شاگردی در زمینه های مختلف استادمان را نقد کردهایم. ایشان نیز با صعه صدر پذیرا بودهاند و اساسا در انجمن یا گروههای مرتبط برای این مهم جلساتی داشتیم که اعضاء بی لکنت، در مسیر بهبود امور، به #نقد عملکردها میپرداخته و اظهار نظر میکردهاند. حتی گاهی ما شاگردان حَسَبِ کم تجربگی پا از دایره شاگردی فراتر می گذاشتیم و استاد باز هم پذیرا بودند و پاسخگو. این نوع نقد پدیدهای درونگروهی بوده و قطعا هنوز هم جاری است و جای آن قطعا در محفل نکو داشت نبوده و نیست.
دوم #نقد_پارادایم؛
اگر استاد معدنی گرامی مقصودشان اینگونه نقد هم باشد، باز محفل نکوداشت جای مناسب و مجالی برای این کار نیست. ضمن اینکه از نظر حقیر اساسا این توقع از شاگردان به دو دلیل قابل طرح نیست. نخست اینکه ما شاگردان استاد، الفبای این نحله فکری را در محضر خود ایشان آموختهایم و پس از سالها هنوز دانشجوی این مکتب هستیم و اساسا در محضر استاد خود همواره سائل هستیم و در کلاس ها و نشست ها مجهولات و شبهات ذهنی خود را طرح میکنیم و پاسخ آن را جویا میشويم. دوم اینکه استاد تنهایی مستمرا و مرتبا در حالت #خود_انتقادی به سر میبرند. سرعت نقد ایشان بر خودشان به حدی است که اغلب فرصتی برای شاگردان نمیماند. بهدليل تسلط بر موضوعات و سعی در روزآمدی مرتبا شاهد بازنگری آثار و مکتوباتشان هستیم. به پیوست متن تصویر کتب خارج از چاپ ایشان جهت اطلاع تقدیم میشود. استاد تنهایی بارها در کلاسها یا جلسات اعلام کردهاند که فلان اثر بازنگری شد و نشرهای قبلی را فاقد اعتبار و منسوخ میکنند این نقد درونی چنان دقیق و سریع و متوالیست که ما دانشجویان را به دنبال خود میکشاند.
اما آنچه برای من پرسش برانگیز است این مهم است که جناب دکتر معدنی از دانشآموختگان این #پارادایم توقع نقد استادشان را دارند. اگر ممکن است #معیاری هم برای چنین نقدی معرفی کنند. مگر نه اینکه نقد باید بر مبنای معیاری باشد و سنجش هر چیز سنگ محکی دارد؟ خوب در حوزه تفسیرگرایی ایرانی نظرات استادمان را با کدامین سنگ محک بسنجیم، وقتی جز ایشان کسی دیگر را در شاخه تفسیر گرایی با این مشخصات نداریم. مگر شاگرد مستقیم بلومر در ایران جز ایشان وجود دارد یا اساسا تا قبل از تلاشها و زحمات چند دهه اخیر استاد تنهایی، نامی از تفسیرگرایی در سپهر جامعه شناسی ایران برده می شد؟
هر ارجاعی جهت #نقد_پارادایم، باز بایستی با ارجاع به ایشان صورت گیرد. همانگونه که در سطور قبلی عرض شد طی سالهای شاگردی ایشان شاهد بوده ام که اگر نقدی از نوع نقد ایرانی به ایشان واردشده، در مجموعه گسترده آثارشان پاسخگو بودهاند. به نظر من اشکال کار از این است که برخی #باصطلاح_منتقدین حتی آثار پایه نحله مورد نظر را به کفایت و دقت مطالعه نمیکنند.
در پایان ضمن آرزوی بهروزی برای اساتید ارجمندم امیدوارم اقدام شایسته #نکوداشت اساتید بزرگوار جامعهشناسی تداوم پیدا کند. همچنین خارج از موضوع نکوداشت، بازار #نقد_منصفانه، اخلاقی و علمی روزبهروز پررونق تر شود. آرزو می کنم درخت تفسیرگرایی چنان تناور شود که دهها استاد و دانشجو #نقد_علمی آن را بر خود واجب بدانند چراكه هیچ تیغی بهتر از نقد برای رشد درخت مفید نیست
همیشه شاگرد: خسرو کلانتری
۲۶ اسفندماه ۱۴۰۲