بیوگرافی

خودسرگذشت نگاری

من در غروب روز سیزدهم فروردین سال یکهزار و سیصد و سی در شهر اصفهان در این وادی درگذار و عجیب بدنیا آمدم، با کمک مادرم که به دلیل مزاحمت من برای سرگرمی سیزدهم نرفته بود و تنها در منزل مانده بود و یاری همسایه ای مهربان، که بعدها دوستم شد، زنی مهربان اما نابینا.
پدرم برای پرهیز از مشکلات سیزدهمی من، شناسنامه ام را با تاریخ پانزدهم به ثبت رسانید. یاد و روانش شاد. کودکی ام را در سازمان خانواده گسترده پدر بزرگم تجربه کردم، مادر بزرگ پدری عزیز جان و دو مادر بزرگ مادری، عمه و خاله و عمو و دیگران، و تنها در ابتدای دوران دبستان بود که پدرم که معلمی ساده بود توانست منزلی در مرز حاشیه شهری در همسایه برادر بزرگترش بسازد، جایی که خانواده هسته ای را برای نخستین بار تجربه نمودم، در محیطی نیمه شهری/ نیمه روستایی، که مرا در ناخودآگاهم با طبیعت و حیوانات خانگی هم آواز کرده است.
تحصیلاتم را در اصفهان پی گرفتم، دوران ابتدایی در دبستان گلبهار، سپس سیکل اول را در دبیرستان سعدی و پس از آن سیکل دوم را در دبیرستان ادب. در این ایام در چندین پروژه ناتمام کوشیدم؛ دوره پنج ساله موسیقی ایرانی که ضمن مرور ردیف های آواز با نواختن ضرب آشنا شدم، مطالعاتی طولانی در عرفان عملی و نظری کردم، تمریناتی در ورزش بدنسازی و کشتی انجام دادم، تمرینات شاعری در اشعار عروضی و پسانیمایی و بهره گیری از راهنمایی های دوستم احمد حب علی، که روانش شاد بادا و استاد محمد حقوقی داشتم، و نیز شاگردی در تفسیر قرآن را نزد آیت الله حاج سید احمد امامی، رحمته الله علیه، در حوزه علمیه نیم آورد اصفهان واقع در بازارچه حاج محمد جعفر تجربه کردم، و بعدها در هنگام بازگشت از آمریکا، در چیدمان کتب لاتین کتابخانه مسجدش در خیابان عبدالرزاق با افتخار کوشیدم. روحش شاد. و سرانجام بازخوانی شرح گلستان سعدی استاد خزائلی نزد استاد موحدیان مهربان. در سال 1347 نيز با ارائه مدرک خريت خودم به حزب خران که ارگان رسمی روزنامه توفیق بود، رسماً به عضويت حزب خران انتخاب شدم. تنها حزبی که در تمام عمر عضويتش را پذیرفتم و از پذيرش عضويتم در حزب خران خوشحال و مفتخرم. سرانجام در دبیرستان ادب، رشته‏ ی ادبیات را در سال 1349 به اتمام رسانیدم. پس از آن در همان سال 49 در رشته ‏ی فلسفه و روانشناسی وارد دانشگاه اصفهان شدم و با طی کردن دوره اضافی تر راهنمایی و مشاوره در سال 1353 به کسب مدرک لیسانس از دانشگاه اصفهان نائل شد. در این ایام چند صباحی در اداره فرهنگ اصفهان موسیقی جهانی را با ویلن تجربه کردم، مدتی کوتاه به تجربه تار روی آوردم و در آخرین سال دانشگاه هم نمایشنامه پانتومیم بسیار موفق (هنگام) را نوشته و کارگردانی کردم و در سالن دانشکده علوم تربیتی به اجرا درآوردم. پس از آن، برای ادامه‏ ی تحصیل راهی آمریکا شدم و با وجود اینکه در رشته ‏ی روانشناسی بالینی از این کشور پذیرش گرفته بودم و میلی وافر نیز برای ادامه در رشته فلسفه داشتم، اما پس از آشنایی با هربرت بلومر و شرکت در کلاسها و مباحث ایشان، به ادامه ی تحصیل در رشته ‏ی جامعه‏ شناسی پرداختم.
دوره ی کارشناسی ارشد را در سال 1978 میلادی در دانشگاه ایالات متحده در سن‏دیگو با پایان‏نامه‏ای در باب سنت انسان گرایی در جامعه شناسی به راهنمایی پرفسور پل کمپیزی و مشاوره ی پرفسور ممتاز هربرت بلومر به پایان بردم.
پس از آن تدریس در دوره کارشناسی دو درس را تا پایان حضورم در آنجا تجربه کردم: جامعه شناسی خانواده و ازدواج و مبانی جامعه شناسی. در دوره‏ی دکتری، رساله ی خود را درباره ی دیالکتیک به عنوان روش‏شناسی جامعه ‏شناختی با راهنمایی پرفسور هربرت بلومر و مشاوره پرفسور کمپیزی (جامعه شناس کنش متقابل گرایی نمادی) و پرفسور اشمیگی (فیلسوف) به انجام رسانیدم، در همین ایام موفق به دریافت مجوز تدریس در دروس نظریه های جامعه شناسی از سوی هربرت بلومر شدم. علاوه بر این، کارهای پژوهشی دیگری نظیر تحلیل نظریه تضاد و اجتماعی شدن را طی دوره ی دکتری زیر نظر مستقیم پرفسور بلومر به انجام رسانیدند و به بازسازی تلفیقی نظریه بلومر و اریک فرم در اجتماعی شدن نائل شدم، که به تأیید و امضای استاد بلومر نیز رسید، تلفیقی که رساله پایان نامه دکتری من تنها سند آنست.
در آخرین روزهای آخرین ترم دانشگاهی، چند روزی پس از دفاع، از او پرسیدم چه کنم، بمانم یا برگردم. استاد گفت برای جای تدریس آینده ات با دوستانم صحبت کرده ام و کار تمام است، و بعد با کمی تأمل و نگاه در چشمانم، گفت ولی چه کسی در ایران از پارادایم تفسیری و نظریه کنش متقابل گرایی من صحبت خواهد کرد؟
پاسخ او در حقیقت حکم مأموریت من برای بازگشت به ایران بود. پس بنابر خواست استادم پرفسور بلومر و به عنوان سخنگوی مکتب کنش متقابل‏گرایی نمادی به ایران بازگشتم، و البته اکنون بیشتر درستی توصیه و دغدغه او را درمی یابم، اگرچه هنوز به نظر نمی آید در انجام مأموریت شاگردی وی کار مهم کرده باشم.
کارهایی را شروع کرده ام: نظریه هایی درباره اجتماعی‏ شدن، قشربندی اجتماعی با رویکرد تفسیرگرایی، معرفت‏ شناسی، جامعه شناسی دینی، پارادایم ‏شناسی، بازشناسی و کشف اسلوب های دیالکتیکی، جامعه شناسی نظری و پارادایم تفسیری و بازخوانی بنیانگزارانی چون مارکس، سیمل، وبر و مید. کارهایی که در مجموعه‏ کتاب‏های سیزده جلدی تخیل جامعه شناسی و چند کتاب مستقل دیگر آمده و خواهد آمد. در جلد سیزدهم قرار است به مجموعه نظریات خودم سرو سامان بهتری بدهم، نظریه ی تفسیرگرایی ریشه ای و با عنوانی تازه تر: جامعه شناسی طبیعت گرای.
پس از بازگشت از آمریکا، ضمن فعالیت های گوناگون علمی، در قلمرو عرفان نیز بسیار و دوباره کوشیدم، کاری شبیه اما متفاوت با کار کاستاندا، شاگردی کردم، شرح نوشتم، تدریس و سخنرانی و مناظره و مصاحبه کردم، و پس از سالیانی دراز، اکنون زبان در کام فرو برده ام.
اکنون سابقه ی بیش از سه دهه تدریس در دانشگاههای مختلف ایران و انجام کارهای پژوهشی و تألیف کتابهای متعدد دارم، سال‏ها استاد تمام وقت در دانشگاه شیراز، دانشگاه آزاد اسلامی کرمان، آزاد اراک، دانشگاه تربیت معلم تهران (خوارزمی) و استاد مدعو در دانشگاه‏های تربیت مدرس، آزاد رودهن، آزاد علوم و تحقیقات، آزاد تهران شمال، آزاد آشتیان و مرکز گفتگوی تمدن ها و نیز برای مدتی مدیر گروه علوم اجتماعی انتشارات علمی و فرهنگی بودم و هم‏اکنون نیز عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز هستم، گروهی که خودم در سال هشتاد آن را با کمک آقای دکتر اقبالی ریاست وقت دانشکده تأسیس کردم و همچنین برای راه اندازی مجله جامعه شناسی تهران مرکز مقدمات را راه اندازی کردم. همچنین در هنگامی که رییس دانشکده و رییس مجتمع دانشگاهی ولیعصر تهران مرکز بودم انجمن جامعه شناسی واحد تهران مرکز را تأسیس کردم و چند پروژه سخنرانی و نیز همکاری پژوهش با فرهنگسرای شرق را بانجام رسانیدم، و بعد از کنار رفتن من، به هر دلیلی تعطیل شد.
در کارهای اجرایی نیز فعالیت هایی به انجام رسانیدم: مدیر گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز، رئیس دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اراک، مدیر گروه ارشد جامعه شناسی دانشگاه آزاد اراک، معاون پژوهشی دانشگاه آزاد کرمان، نظارت بر مدیریت واحدهای آشتیان و محلات در زمان ریاست آقای خواجه پیری که اداره واحدهای استان مرکزی را برعهده داشت، ریاست دانشکده روان شناسی و علوم اجتماعی تهران مرکز و نیز ریاست مجتمع دانشگاهی ولیعصر تهران مرکز و مدیر کلی در اداره فارغ التحصیلان واحد مرکز.
از سال 1386 تا کنون نیز مدیرمسئولی فصلنامه علمی پژوهشی جامعه‏ شناسی دانشگاه آزاد آشتیان را برعهده دارم، و نیز در سال 1387 چهره ی ماندگار شهر کرج، پژوهشگر برتر دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز و دانشگاه آزاد اراک شناخته شدم. در آذرماه سال 1393 انجمن نمادی جامعه شناسی تفسیرگرای ایرانی (آیسس/انجتا) را در فضاهای مجازی با کمک دانشجویانم تأسیس کردم که هم اکنون نیز بیش از 120 نفر عضو از میان دانشجویان و فارغ‏التحصیلان دوره‏ی دکتری و اعضای هیئت علمی دانشگاه‏های مختلف دارد. در اردیبهشت 1394 نیز با کمک ریاست محترم انجمن جامعه شناسی ایران آقای دکتر قانعی راد گروه علمی- تخصصی جامعه‏شناسی تفسیری را در انجمن جامعه شناسی ایران بنیان نهادم و به عنوان مدیر گروه جامعه شناسی تفسیری ایران و عضو هیئت مدیره‏ ی این گروه علمی- تخصصی منصوب شدم و اکنون مشغول انجام امور مربوط هستم. در خرداد 95 نیز توانستم گروه جامعه شناسی نظری، که در ایران تنها سخنران آن هستم، را در انجمن جامعه شناسی ایران، تاسیس و یا به تعبیری بازگشایی کنم و مدیریت آن را فعال کنم. 

در آذر 1394 توانستم این افتخار را پیدا کنم که با حکم ریاست محترم دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی با سمت ریاست دانشکده علوم اجتماعی، پس از سالهای بی دانشکده ای، موفق به تاسیس دانشکده علوم اجتماعی در دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز بشوم
از دهه هفتاد که امتیازهای علمی ام به بیش از 110 رسیده بود بتدریج بیش از شش بار تقاضای ارتقاء علمی به مرتبه دانشیاری کردم، آخرین بار در اواخر دهه هشتاد از تهران مرکز، دو دهه تمام، و هربار سوابق مرا برای ارتقاء ناکافی تشخیص دادند، که این نیز برایم آینه معرفتی شد تا بدانم که هنوز در راه علم ناتوانم، و بقول دوست خوب اما دورم دکتر پیران: همان بهتر که من و تو استادیار باقی بمانیم.
ح. ا. تنهایی
مرداد 1394
فراشکلا

اما در دیماه 94 با تغییر در اعضای هیات ممیزه سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی سرانجام با بیست و پنج سال تاخیر ارتقاء من به دانشیاری به تصویب رسید. 

خبر تازه امسال: در تاریخ آبان 98 بنا بر درخواست خودم از دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز بازنشسته شدم و بنابراین از اول آذرماه 1398 دوران بازنشستگی خود را آغاز نمودم.

ارتباط مستقيم با دکتر تنهایی

همراه: 09126974435

پست الکترونیک: hatanhai121@gmail.com

صفحه نخست | زندگینامه | یادداشت ها و نظرات | فعالیتهای علمی | ارتباط با مخاطبان | گالری تصاویر

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر حسین ابوالحسن تنهایی است.