چهارمین مفهوم از عنوان تحلیلی نشست"میدان فردیت،مقاومت مدنی و کنشگری فعال" . جوامع درونساخت و برونساخت
تعریف مفاهیم کلیدیِ دیالکتیک، محورهای مختصات میدان فردیت، تفکیکیافتگی، و جوامع درونساخت و برونساخت
چهارمین و آخرین مفهوم کلیدی از مفاهیم طرح شده در نشست "میدان فردیت، مقاومت مدنی و کنشگری خلاق" مفاهیمی هستند که ح.ا. تنهایی در فرایند یک تلفیق تئوری برساخته است و جوامع، بخصوص جوامع شرقی را در دو سنخ درونساخت و برونساخت و در دو طبقهی فرادست و فرودست مطالعه میکند.
بخش چهارم: جوامع درونساخت و برونساخت
ویژگیهای جوامع درونساختی و برونساختی و اشکال همفراخوان الیگارشیک و فدراتیوِ آن را میتوان در دو شاخص مهم خلاصه کرد: ۱- انحصار وسائط و راههای تولیدی، و ۲- ویژگی انحصار سازوکارهای فرصتهای زندگی
تنهایی با استقرا در متون تاریخی دریافت که ویژگیهای جوامع درونساخت و برونساخت با ویژگیهای طبقاتی و قشربندی آنان همفراخوان هستند. به دیگر سخن، اگر اقشار اصلی و فرعی طبقهی فرادست و فرودست در جامعهای از تمایزاتی طبقاتی، نژادی، قومی، دینی، ملی، حزبی، و ایدئولوژک برخوردار باشند، انحصار وسائط و راههای تولیدی در آن جامعه در طبقهی فرادست بیشتر از دیگر جوامع طبقاتی است، و بنابراین آن جامعه، بنابر نسبت پایگاه انتسابی، برونساخت است. حال اگر همین راههای تولیدی با ویژگی دیگر، یعنی برابری نژادی، قومی، جنسیتی، ایدئولوژیک یا حزبی و یا هر ویژگی دیگری، بر بستر پایگاه اکتسابی تنظیم شود، ما با جامعهای درونساخت روبرو هستیم.
در جوامع برونساخت برای در اختیار و در انحصار گرفتن وسائط و راههای تولیدی از سازوکار فرصتهای زندگی استفاده میشد تا فرصت ورود قشرهای طبقهی فرودست به طبقهی فرادست و بهویژه به حلقهی اشراف و نخبگان قدرت انحصاری يا قشر اصلی و فرعی فراهم نشود و جامعه به صورت جامعهای برونساخت و در طيفی با کمتفکیکیافتگی ساختاری مدیریت شود. این سازوکار فرصتهای زندگی در سه فرصت جامعهای در تاريخ شرق باستان، شامل ايران باستان بهصورت الیگارشی مستبدانه و فدراتیو ، و به نسبت در ايران پس از ورود اعراب مسلمان، در اشکال الیگارشیک مستبدانه ایدئولوژیک در ۳ شاخص دیده میشود: ۱- فرصت تحصیل، ۲- فرصت مشاغل دیوانی (مشاغل کلیدی دولتی)، ۳- حق ازدواج با اعضای طبقهی فرادست.
برای مطالعهی بیشتر رجوع کنید به:
• تنهایی، ح.ا. (۱۴۰۲). دگرگونیها و نگاهداشتههای اجتماعی: توسعهی اجتماعی وتحول تاریخی جامعهی ایرانی در دیدگاه جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی. مقالهی ارائه و ايراد شده در پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری پيرامون جامعهی ایرانی، تهران، انجمن جامعهشناسی ایران.
• تنهایی، ح.ا. (۱۴۰۰). دستگاه نظری تفسیرگرایی پرگمتیستی؛ جامعه درونساخت/برونساخت. تهران: اندیشهی احسان
• تنهایی، ح.ا. (۱۳۹۰). جامعهشناسی دینی در شرق باستان. تهران: بهمن برنا
تعریف مفاهیم کلیدیِ دیالکتیک، محورهای مختصات میدان فردیت، تفکیکیافتگی، و جوامع درونساخت و برونساخت
چهارمین و آخرین مفهوم کلیدی از مفاهیم طرح شده در نشست "میدان فردیت، مقاومت مدنی و کنشگری خلاق" مفاهیمی هستند که ح.ا. تنهایی در فرایند یک تلفیق تئوری برساخته است و جوامع، بخصوص جوامع شرقی را در دو سنخ درونساخت و برونساخت و در دو طبقهی فرادست و فرودست مطالعه میکند.
بخش چهارم: جوامع درونساخت و برونساخت
ویژگیهای جوامع درونساختی و برونساختی و اشکال همفراخوان الیگارشیک و فدراتیوِ آن را میتوان در دو شاخص مهم خلاصه کرد: ۱- انحصار وسائط و راههای تولیدی، و ۲- ویژگی انحصار سازوکارهای فرصتهای زندگی
تنهایی با استقرا در متون تاریخی دریافت که ویژگیهای جوامع درونساخت و برونساخت با ویژگیهای طبقاتی و قشربندی آنان همفراخوان هستند. به دیگر سخن، اگر اقشار اصلی و فرعی طبقهی فرادست و فرودست در جامعهای از تمایزاتی طبقاتی، نژادی، قومی، دینی، ملی، حزبی، و ایدئولوژک برخوردار باشند، انحصار وسائط و راههای تولیدی در آن جامعه در طبقهی فرادست بیشتر از دیگر جوامع طبقاتی است، و بنابراین آن جامعه، بنابر نسبت پایگاه انتسابی، برونساخت است. حال اگر همین راههای تولیدی با ویژگی دیگر، یعنی برابری نژادی، قومی، جنسیتی، ایدئولوژیک یا حزبی و یا هر ویژگی دیگری، بر بستر پایگاه اکتسابی تنظیم شود، ما با جامعهای درونساخت روبرو هستیم.
در جوامع برونساخت برای در اختیار و در انحصار گرفتن وسائط و راههای تولیدی از سازوکار فرصتهای زندگی استفاده میشد تا فرصت ورود قشرهای طبقهی فرودست به طبقهی فرادست و بهویژه به حلقهی اشراف و نخبگان قدرت انحصاری يا قشر اصلی و فرعی فراهم نشود و جامعه به صورت جامعهای برونساخت و در طيفی با کمتفکیکیافتگی ساختاری مدیریت شود. این سازوکار فرصتهای زندگی در سه فرصت جامعهای در تاريخ شرق باستان، شامل ايران باستان بهصورت الیگارشی مستبدانه و فدراتیو ، و به نسبت در ايران پس از ورود اعراب مسلمان، در اشکال الیگارشیک مستبدانه ایدئولوژیک در ۳ شاخص دیده میشود: ۱- فرصت تحصیل، ۲- فرصت مشاغل دیوانی (مشاغل کلیدی دولتی)، ۳- حق ازدواج با اعضای طبقهی فرادست.
برای مطالعهی بیشتر رجوع کنید به:
• تنهایی، ح.ا. (۱۴۰۲). دگرگونیها و نگاهداشتههای اجتماعی: توسعهی اجتماعی وتحول تاریخی جامعهی ایرانی در دیدگاه جامعهشناسی تفسیری پرگمتیستی. مقالهی ارائه و ايراد شده در پنجمین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری پيرامون جامعهی ایرانی، تهران، انجمن جامعهشناسی ایران.
• تنهایی، ح.ا. (۱۴۰۰). دستگاه نظری تفسیرگرایی پرگمتیستی؛ جامعه درونساخت/برونساخت. تهران: اندیشهی احسان
• تنهایی، ح.ا. (۱۳۹۰). جامعهشناسی دینی در شرق باستان. تهران: بهمن برنا
#جوامع_درونساخت
#جوامع_برونساخت
#ح.ا.تنهایی
#ح_ا_تنهایی
#جامعهشناسی_تفسیری
#جامعهشناسی_نظری
#جامعهشناسی_درمانی