مفهوم کنش در نظریه تفسیرگرایی آلمانی، بهویژه با گونهای آمریکایی آن متفاوت است. در گونه آلمانی از نوع اسپینوزایی و مارکسی، رفتار آدمی در جوامع طبقاتی و تاریخ واقعی،بهعنوان گونه بشری، تفسیرگر تعبیر نمیشود،بلکه تفسیر کردن به معنای تازگی و متفاوت بودن از پاسخهای رایج و متفاوت از فهم عمومی،تنها برازنده برخی از مردم یعنی روشنفکران است.بنابراین در پیروان چنین رویکردی نیز،حتی تا دوران اخیر، چنین برداشتی از آدمی دیده می شود.مارکس برای نجات جنبش کارگری به قشر پیشرو در طبقه کارگر دلبسته است،شلر به قشر روشنفکران امید دارد تا با بازنگری پدیدارشناختی بتوانند مردم ناتوان از بازنگری در شرایط دوران طبقاتی را به جنبش فرا بخوانند، و مارکوزه نیز به جنبش روشنفکری و دانشجویی دلبسته می شود. در پارادایم تفسیرگرایی و نظریه کنش آمریکایی که مید و بلومر بنیانگذار آن بودند و از نوع اروپایی و آلمانی آن متفاوت است،رفتار و کنش آدمی در فرایندی #دیالکتیکی و در خلال هم فراخوانیِ پارههای ذهنی و عینی درگیر و شکلگیری میشوند.بنا بر آموزش مید، ویژگیِ بازنگریِ خود،همیشه آدمی را قادر میسازد تا در برابر موقعیت قرار گرفته و آن را معنی و تفسیر کرده و پسانگاه با انتخاب از میان گزینهها به انجام کنش دست بزند.
منبع:کتاب جامعه شناسی معرفت و معرفت شناسی نظریه ح.ا.تنهایی
درود💐
مفهوم کنش در نظریه تفسیرگرایی آلمانی، بهویژه با گونهای آمریکایی آن متفاوت است. در گونه آلمانی از نوع اسپینوزایی و مارکسی، رفتار آدمی در جوامع طبقاتی و تاریخ واقعی،بهعنوان گونه بشری، تفسیرگر تعبیر نمیشود،بلکه تفسیر کردن به معنای تازگی و متفاوت بودن از پاسخهای رایج و متفاوت از فهم عمومی،تنها برازنده برخی از مردم یعنی روشنفکران است.بنابراین در پیروان چنین رویکردی نیز،حتی تا دوران اخیر، چنین برداشتی از آدمی دیده می شود.مارکس برای نجات جنبش کارگری به قشر پیشرو در طبقه کارگر دلبسته است،شلر به قشر روشنفکران امید دارد تا با بازنگری پدیدارشناختی بتوانند مردم ناتوان از بازنگری در شرایط دوران طبقاتی را به جنبش فرا بخوانند، و مارکوزه نیز به جنبش روشنفکری و دانشجویی دلبسته می شود. در پارادایم تفسیرگرایی و نظریه کنش آمریکایی که مید و بلومر بنیانگذار آن بودند و از نوع اروپایی و آلمانی آن متفاوت است،رفتار و کنش آدمی در فرایندی #دیالکتیکی و در خلال هم فراخوانیِ پارههای ذهنی و عینی درگیر و شکلگیری میشوند.بنا بر آموزش مید، ویژگیِ بازنگریِ خود،همیشه آدمی را قادر میسازد تا در برابر موقعیت قرار گرفته و آن را معنی و تفسیر کرده و پسانگاه با انتخاب از میان گزینهها به انجام کنش دست بزند.
منبع:کتاب جامعه شناسی معرفت و معرفت شناسی نظریه ح.ا.تنهایی