"گفتمان مطالبهگری"، یادداشت 1
"گفتمان مطالبهگری" عنوانی بود که من در سال ٩۶ در درسگفتارهایم برای تبیین این برههی تاریخی ایران ساختم. ویژگی این گفتمان، که براساس پارادایم تفسیری تبیین میشود را، من در چند شاخص و عنصر حساسگر در بحثهای مختلف بدین شرح برشمردهام:
١- مردم ایران، از اواخر سال ٩۵، و بویژه در سال ٩۶ و اکنون در ٩٧، بتدریج و تجربه، به این تفسیر صنفی رسیدند که بایستی حقوق وامانده خود را در میدان اجتماعی پیگیرانه مطالبه کنند.
٢- در این تجربه، مردم بدون هیچ کمکی از هیچ قشر روشنفکر یا مشاور بومی یا خارجی، دریافتند که مطالبات صنفی خود را سیاسی نکنند و تنها شعارهای متناسب با مطالبات صنفی خود را بسازند.
٣- "گفتمان مطالبهگری" برآمده از تحول طبیعی جامعهی ایرانی و همزاد با فرایند توسعهی اجتماعی در تاریخ اجتماعی ایران است. براساس پارادایم بلومری به شیوهی سندیکالیسم تفسیری و دیالکتیک مثبت و در دستگاه نظری طبیعتگرایی دیالکتیکی، چنین مطالباتی، بی تردید براساس تفسیر جامعهای و تجربهی جمعی روزمره ساخته شده و بدون دخالت هیچ عامل بومی یا خارجی برخاسته از توسعهی درک و خرد جمعی هرروزه مردم است.
۴- بنابراین، و به نظر من، درک درست این واقعیت تاریخی توسط مراجع ذیربط، که به معنای احترام به حقوق ملت است، به اعتلای تاریخی ایران خواهد انجامید، و در برابر، درک نادرست این واقعیت طبیعی، تخریب در حال وقوع "اعتماد اجتماعی"، "امنیت اجتماعی"، "امید به زندگی" و "خود ملی" را سرعت میبخشد.
شاخص های گفتمان مطالبه گری، یادداشت 2
علاوه بر شاخصهایی که در متن نخستین گفتمان مطالبهگری مشخص شد، دو شاخص مهم، اما ناشفاف دیگر نیز هست، که در خلال ۴ شاخص پیشین هم معروض شده بود، و دراین یادداشت روشنتر به آنها اشاره میشود:
۵- گفتمان مطالبهگری در سطح جهانی از سالهای ٢٠٠۶ به این سوی، و همانگونه که در بندهای ٢ و ٣ یادداشت نخستین و نیز درکتاب "مدرنیته اخیر" من درسال ٩۴ آمده بود، عمومأ بدون رهبری خاص و از پیش تعیین شده، و توسط خرد جمعی و در فرایند تفسیر مردم سازمانیافته و در برسازی کنش پیوستهی تاریخی ساخته شده است. درست به همین دلیل است که مقاومت در برابر گفتمان مطالبهگری که مانند قارچ در اشکال و مکانهای مختلف ظهور مییابد، تقریباً غیرممکن و نفسگیر خواهد بود.
۶- همانگونه که در بند ۴ یادداشت نخستین هم آمده، درک درست و تحمل گفتمان مطالبهگری و جنبش فردیت توسط مسؤلین جامعه، میتواند در فرایند مبارزات سندیکایی به رشد "امید به زندگی" و گسترش "خود ملی" بینجامد، مانند آنچه در اروپا و آمریکا در رخداد جنبش والاستریت پیش آمد، و یا در صورت درک نادرست، نادیده ماندن و سرکوب آن، به تخریب خود ملی، امید به زندگی و تمامی آمال ملی منجر شود، مانند آنچه در جنبشهای تونس، مصر و لیبی رخداد.
"گونههای شکلگیری گفتمان مطالبهگری"، یادداشت 3
همانگونه که در یادداشتهای پیشین آمد و بنابر مطالعات تاریخی در پارادایم تفسیری، فرایند شکلگیری گفتمان مطالبهگری عمومآ به دو صورت مهم و مشخص میتواند تحول یابد:
١- گونهی نخست با تضاد مثبت و دیالکتیک فاصله، یعنی همفهمی میان ملت و دولت(یا حاکمیت) با حفظ منافع هر دو طرف با شیوهی قانونی کردن حق تظاهرات و حق اعتصابات و مجوز قانونی برای تشکیل سندیکاها، اتحادیهها و احزاب واقعی و مستقل،
٢- با تضاد نافی یا تناقض، که با دیالکتیک قطبی صورت میگیرد، یعنی اصرار هرکدام از دو سوی تقابل بر حفظ تنها منافع یکطرفه، و سرانجام قرار گرفتن ملت و دولت رودرروی هم، با شیوههای رزمی.
بنابر مطالعات طبیعتگرایانه فرود به زمین رخدادهای تابستان ٩٧ ایران، بهنظر میرسد سیر تحولات جامعهی ایرانی در این زمان مصداقی از گونهی دوم از فرایند شکلگیری گفتمان مطالبهگری است، زیرا بهنظر میرسد صدای مطالبهگران یا نادیده و ناشنیده مانده، یا بیاهمیت و ناچیز شمرده شده و یا آنها را فریبخورده دشمنان دانستهاند.
بهنظر میرسد واقعیت شوم فقیر و بیکار شدن روزانهی قشرهای حقوقبگیر، کارگران، کشاورزان و دیگر زحمتکشان جامعه، و کوچک و کوچکترشدن سبد خانوارها، بنابر تفسیر جمعی مطالبهگران و با توجه به اصل پنجم هومنس، یا احساس خشم در فرایند دادوستد مردم و ملت، به گسترش بیاعتمادی و تخریب خود ملی دامن زدهاست.
پرروشن است که ادامهی چنین فرایندی، هرقدر هم که به ناکامی مطالبهگران بینجامد، اما زخم تاریخی تناقض دولت و ملت را به ریشههای سرطانی نابودی تبدیل میکند، نابودی ارزشهایی که نتیجهی بالندگی تمدن و تاریخ ایران بودهاست.
گونه های گفتمان مطالبه گری، یادداشت 4
بنابر مطالعات و یافتههای طبیعتگرایانهِ جامعهشناسی فرود به زمین در پارادایم تفسیری، گفتمان مطالبهگری در گونههای مختلفی در جوامع و اعصار متفاوت ظهور و بروز کردهاست، زیرا تفسیرجمعی و مشترکِ تاریخیِ مردم، بنابر ویژگی معرفتشناختیِ سازمان و تاریخ هر جامعه، بهنسبت، ویژهی همان جوامع است. بنابراین، در یک مرور مطالعاتیِ تاریخی، میتوان گونههای مطالبهگریِ کشف یا دیده شده در تاریخ بشری را در اقسام زیر مشاهده کرد:
١- مطالبهگری صنفی
٢- مطالبهگری قومی و نژادی
٣- مطالبهگری هویتی
۴- مطالبهگری دینی
۵- مطالبهگری ملی
۶- مطالبهگری سیاسی
٧- مطالبهگری جنسیتی
پارادیم تفسیری، بویژه در گونهی پارادایم تفسیریِ آمریکایی، ضمن اشاره به چنین گونههایی از گفتمان مطالبهگری، شرح مختصِ پارادایمیِ خودش را ارائه میدهد.
در این میان، پارادایم تفسیری آمریکایی، بویژه دستگاه نظریِ بلومری، و آنچه من با نام "طبیعتگرایی دیالکتیکی"، به عنوان شاگرد و دنبال روی بلومر تنظیم کردهام، شرحی تازهتری از فرایند گفتمان مطالبهگری پیش روی مخاطبین خود قرار میدهد.
لازم به یادآوری است که از نظر ما، مهمترین شاخص مشترک در تمامیِ گونههای گفتمانهای مطالبهگری، پدیدهی ظهور و بروز "فردیت" است، اگرچه جنس و گوهر جنبش فردیت در دورههای تاریخی پیشامدرن و مدرن، و نیز در مراحل کوچکتر هر دوران، متفاوت باشد.
در یادداشتهای بعدی، من میکوشم تا شرح استادم هربرت بلومر، و افزودههای خودم از اشکال و اقسام هفتگانهی گفتمانهای مطالبهگری یادشدهی بالا را، با شما همراهان گرامی، کوتاه مرور کنیم.
گفتمان مطالبه گری صنفی، یادداشت 5
در یادداشت قبلی گفتمان مطالبهگری هفت گونه از گفتمانهای مطالبهگری را نام بردیم و وعده دادیم تا بتدريج این گونههای گفتمان مطالبهگری را مرور کنیم.
در این یادداشت، گونهی مطالبهگری صنفی را مرور میکنیم.
گذشته از ویژگی عام گفتمانهای مطالبهگری، که مهمترین آن ظهور و بروز فردیت است، در گفتمان مطالبهگری صنفی درخواستهای صنوف مختلف اجتماعی از مسؤلین ذیربط، مفهوم حساس و عنصر مهم را تشکیل میدهد. مانند درخواست آموزگاران برای افزایش حقوق از وزارت آموزش و پرورش و یا درخواست قطعهسازان برای واردات موارد لازم از وزارت صنعت یا بازرگانی. در همین اولین گام از
تعریف چندین نکتهی مهم از میان کلام برمیخیزد که بایستی بهآنها سخت توجه نمود:
١- انجام مطالبهگری و اعلام درخواستها از مسؤلین یک جامعه، بهمعنای وجود حدودی از اعتماد و اطمینان مردم بهمسولین است. پرواضح است که ادای احترام متقابل مسؤلین به چنین اعتماد مردمی، تقویت "خود ملی"، امید به آینده، افزایش نشاط اجتماعی، کاهش افسردگی، جرم و آسیبهای اجتماعی و افزایش تفاهم دولت و ملت را بهبار میآورد، و دربرابر، بیاعتنایی مسؤلین به درخواستهای مطالبهگران موجب تضعیف "خود ملی"، شکاف میان دولت و ملت و افزایش جرم، آسیب و بلوای شهری میگردد.
٢- مطالبهگری میتواند توسط جمعی از اعضای یک صنف یا چندین صنف، و یا در بهترین شکلِ آن، با هماهنگی اتحادیهها و سندیکاهای آزاد و مستقل از مسؤلین، انجام گیرد، تا جوانب حقوقیِ آن، بهدرستی دیده شود.
٣- مطالبهگری صنفی برای استیفای حقوق اصناف و قشرهای مختلف جامعه تشکیل میشود و مسائل گوناگونی را میتواند دنبال کند: افزایش دستمزد، بهبود بیمههای مختلف اعضاء، بهبود شرایط کار و خطرات و مخاطرات مشاغل، و....
۴- روشن است که گوهر واقعی مطالبات صنفی، به هیچ روی سیاسی نیستند. کانون اصلی چنین مطالبهگری پیرامون مسائل کار، تولید، معیشت، و تعادل و درخوریِ بودجه و هزینههای زندگی است. اما در برابر نادیده ماندن یا پاسخهای ناروشن و غیرعملی مسولین، احتمال چرخش مطالبهگری صنفی به اشکال جنبش مطالبهگری سیاسی، با فرض وجود سندیکاها، یا شورشهای خیابانی، با فرض فقدان هرگونه تشکلهای مجاز صنفی، بسیار زیاد است.
"گفتمان مطالبهگری"، یادداشت 1
"گفتمان مطالبهگری" عنوانی بود که من در سال ٩۶ در درسگفتارهایم برای تبیین این برههی تاریخی ایران ساختم. ویژگی این گفتمان، که براساس پارادایم تفسیری تبیین میشود را، من در چند شاخص و عنصر حساسگر در بحثهای مختلف بدین شرح برشمردهام:
١- مردم ایران، از اواخر سال ٩۵، و بویژه در سال ٩۶ و اکنون در ٩٧، بتدریج و تجربه، به این تفسیر صنفی رسیدند که بایستی حقوق وامانده خود را در میدان اجتماعی پیگیرانه مطالبه کنند.
٢- در این تجربه، مردم بدون هیچ کمکی از هیچ قشر روشنفکر یا مشاور بومی یا خارجی، دریافتند که مطالبات صنفی خود را سیاسی نکنند و تنها شعارهای متناسب با مطالبات صنفی خود را بسازند.
٣- "گفتمان مطالبهگری" برآمده از تحول طبیعی جامعهی ایرانی و همزاد با فرایند توسعهی اجتماعی در تاریخ اجتماعی ایران است. براساس پارادایم بلومری به شیوهی سندیکالیسم تفسیری و دیالکتیک مثبت و در دستگاه نظری طبیعتگرایی دیالکتیکی، چنین مطالباتی، بی تردید براساس تفسیر جامعهای و تجربهی جمعی روزمره ساخته شده و بدون دخالت هیچ عامل بومی یا خارجی برخاسته از توسعهی درک و خرد جمعی هرروزه مردم است.
۴- بنابراین، و به نظر من، درک درست این واقعیت تاریخی توسط مراجع ذیربط، که به معنای احترام به حقوق ملت است، به اعتلای تاریخی ایران خواهد انجامید، و در برابر، درک نادرست این واقعیت طبیعی، تخریب در حال وقوع "اعتماد اجتماعی"، "امنیت اجتماعی"، "امید به زندگی" و "خود ملی" را سرعت میبخشد.
شاخص های گفتمان مطالبه گری، یادداشت 2
علاوه بر شاخصهایی که در متن نخستین گفتمان مطالبهگری مشخص شد، دو شاخص مهم، اما ناشفاف دیگر نیز هست، که در خلال ۴ شاخص پیشین هم معروض شده بود، و دراین یادداشت روشنتر به آنها اشاره میشود:
۵- گفتمان مطالبهگری در سطح جهانی از سالهای ٢٠٠۶ به این سوی، و همانگونه که در بندهای ٢ و ٣ یادداشت نخستین و نیز درکتاب "مدرنیته اخیر" من درسال ٩۴ آمده بود، عمومأ بدون رهبری خاص و از پیش تعیین شده، و توسط خرد جمعی و در فرایند تفسیر مردم سازمانیافته و در برسازی کنش پیوستهی تاریخی ساخته شده است. درست به همین دلیل است که مقاومت در برابر گفتمان مطالبهگری که مانند قارچ در اشکال و مکانهای مختلف ظهور مییابد، تقریباً غیرممکن و نفسگیر خواهد بود.
۶- همانگونه که در بند ۴ یادداشت نخستین هم آمده، درک درست و تحمل گفتمان مطالبهگری و جنبش فردیت توسط مسؤلین جامعه، میتواند در فرایند مبارزات سندیکایی به رشد "امید به زندگی" و گسترش "خود ملی" بینجامد، مانند آنچه در اروپا و آمریکا در رخداد جنبش والاستریت پیش آمد، و یا در صورت درک نادرست، نادیده ماندن و سرکوب آن، به تخریب خود ملی، امید به زندگی و تمامی آمال ملی منجر شود، مانند آنچه در جنبشهای تونس، مصر و لیبی رخداد.
"گونههای شکلگیری گفتمان مطالبهگری"، یادداشت 3
همانگونه که در یادداشتهای پیشین آمد و بنابر مطالعات تاریخی در پارادایم تفسیری، فرایند شکلگیری گفتمان مطالبهگری عمومآ به دو صورت مهم و مشخص میتواند تحول یابد:
١- گونهی نخست با تضاد مثبت و دیالکتیک فاصله، یعنی همفهمی میان ملت و دولت(یا حاکمیت) با حفظ منافع هر دو طرف با شیوهی قانونی کردن حق تظاهرات و حق اعتصابات و مجوز قانونی برای تشکیل سندیکاها، اتحادیهها و احزاب واقعی و مستقل،
٢- با تضاد نافی یا تناقض، که با دیالکتیک قطبی صورت میگیرد، یعنی اصرار هرکدام از دو سوی تقابل بر حفظ تنها منافع یکطرفه، و سرانجام قرار گرفتن ملت و دولت رودرروی هم، با شیوههای رزمی.
بنابر مطالعات طبیعتگرایانه فرود به زمین رخدادهای تابستان ٩٧ ایران، بهنظر میرسد سیر تحولات جامعهی ایرانی در این زمان مصداقی از گونهی دوم از فرایند شکلگیری گفتمان مطالبهگری است، زیرا بهنظر میرسد صدای مطالبهگران یا نادیده و ناشنیده مانده، یا بیاهمیت و ناچیز شمرده شده و یا آنها را فریبخورده دشمنان دانستهاند.
بهنظر میرسد واقعیت شوم فقیر و بیکار شدن روزانهی قشرهای حقوقبگیر، کارگران، کشاورزان و دیگر زحمتکشان جامعه، و کوچک و کوچکترشدن سبد خانوارها، بنابر تفسیر جمعی مطالبهگران و با توجه به اصل پنجم هومنس، یا احساس خشم در فرایند دادوستد مردم و ملت، به گسترش بیاعتمادی و تخریب خود ملی دامن زدهاست.
پرروشن است که ادامهی چنین فرایندی، هرقدر هم که به ناکامی مطالبهگران بینجامد، اما زخم تاریخی تناقض دولت و ملت را به ریشههای سرطانی نابودی تبدیل میکند، نابودی ارزشهایی که نتیجهی بالندگی تمدن و تاریخ ایران بودهاست.
گونه های گفتمان مطالبه گری، یادداشت 4
بنابر مطالعات و یافتههای طبیعتگرایانهِ جامعهشناسی فرود به زمین در پارادایم تفسیری، گفتمان مطالبهگری در گونههای مختلفی در جوامع و اعصار متفاوت ظهور و بروز کردهاست، زیرا تفسیرجمعی و مشترکِ تاریخیِ مردم، بنابر ویژگی معرفتشناختیِ سازمان و تاریخ هر جامعه، بهنسبت، ویژهی همان جوامع است. بنابراین، در یک مرور مطالعاتیِ تاریخی، میتوان گونههای مطالبهگریِ کشف یا دیده شده در تاریخ بشری را در اقسام زیر مشاهده کرد:
١- مطالبهگری صنفی
٢- مطالبهگری قومی و نژادی
٣- مطالبهگری هویتی
۴- مطالبهگری دینی
۵- مطالبهگری ملی
۶- مطالبهگری سیاسی
٧- مطالبهگری جنسیتی
پارادیم تفسیری، بویژه در گونهی پارادایم تفسیریِ آمریکایی، ضمن اشاره به چنین گونههایی از گفتمان مطالبهگری، شرح مختصِ پارادایمیِ خودش را ارائه میدهد.
در این میان، پارادایم تفسیری آمریکایی، بویژه دستگاه نظریِ بلومری، و آنچه من با نام "طبیعتگرایی دیالکتیکی"، به عنوان شاگرد و دنبال روی بلومر تنظیم کردهام، شرحی تازهتری از فرایند گفتمان مطالبهگری پیش روی مخاطبین خود قرار میدهد.
لازم به یادآوری است که از نظر ما، مهمترین شاخص مشترک در تمامیِ گونههای گفتمانهای مطالبهگری، پدیدهی ظهور و بروز "فردیت" است، اگرچه جنس و گوهر جنبش فردیت در دورههای تاریخی پیشامدرن و مدرن، و نیز در مراحل کوچکتر هر دوران، متفاوت باشد.
در یادداشتهای بعدی، من میکوشم تا شرح استادم هربرت بلومر، و افزودههای خودم از اشکال و اقسام هفتگانهی گفتمانهای مطالبهگری یادشدهی بالا را، با شما همراهان گرامی، کوتاه مرور کنیم.
گفتمان مطالبه گری صنفی، یادداشت 5
در یادداشت قبلی گفتمان مطالبهگری هفت گونه از گفتمانهای مطالبهگری را نام بردیم و وعده دادیم تا بتدريج این گونههای گفتمان مطالبهگری را مرور کنیم.
در این یادداشت، گونهی مطالبهگری صنفی را مرور میکنیم.
گذشته از ویژگی عام گفتمانهای مطالبهگری، که مهمترین آن ظهور و بروز فردیت است، در گفتمان مطالبهگری صنفی درخواستهای صنوف مختلف اجتماعی از مسؤلین ذیربط، مفهوم حساس و عنصر مهم را تشکیل میدهد. مانند درخواست آموزگاران برای افزایش حقوق از وزارت آموزش و پرورش و یا درخواست قطعهسازان برای واردات موارد لازم از وزارت صنعت یا بازرگانی. در همین اولین گام از
تعریف چندین نکتهی مهم از میان کلام برمیخیزد که بایستی بهآنها سخت توجه نمود:
١- انجام مطالبهگری و اعلام درخواستها از مسؤلین یک جامعه، بهمعنای وجود حدودی از اعتماد و اطمینان مردم بهمسولین است. پرواضح است که ادای احترام متقابل مسؤلین به چنین اعتماد مردمی، تقویت "خود ملی"، امید به آینده، افزایش نشاط اجتماعی، کاهش افسردگی، جرم و آسیبهای اجتماعی و افزایش تفاهم دولت و ملت را بهبار میآورد، و دربرابر، بیاعتنایی مسؤلین به درخواستهای مطالبهگران موجب تضعیف "خود ملی"، شکاف میان دولت و ملت و افزایش جرم، آسیب و بلوای شهری میگردد.
٢- مطالبهگری میتواند توسط جمعی از اعضای یک صنف یا چندین صنف، و یا در بهترین شکلِ آن، با هماهنگی اتحادیهها و سندیکاهای آزاد و مستقل از مسؤلین، انجام گیرد، تا جوانب حقوقیِ آن، بهدرستی دیده شود.
٣- مطالبهگری صنفی برای استیفای حقوق اصناف و قشرهای مختلف جامعه تشکیل میشود و مسائل گوناگونی را میتواند دنبال کند: افزایش دستمزد، بهبود بیمههای مختلف اعضاء، بهبود شرایط کار و خطرات و مخاطرات مشاغل، و....
۴- روشن است که گوهر واقعی مطالبات صنفی، به هیچ روی سیاسی نیستند. کانون اصلی چنین مطالبهگری پیرامون مسائل کار، تولید، معیشت، و تعادل و درخوریِ بودجه و هزینههای زندگی است. اما در برابر نادیده ماندن یا پاسخهای ناروشن و غیرعملی مسولین، احتمال چرخش مطالبهگری صنفی به اشکال جنبش مطالبهگری سیاسی، با فرض وجود سندیکاها، یا شورشهای خیابانی، با فرض فقدان هرگونه تشکلهای مجاز صنفی، بسیار زیاد است.
ح.ا.تنهایی