يادداشت ها و نظرات
مصاحبه با ایران: اهداف جنبش وال استریت

 

اهداف جنبش وال استریت

 در گفت و گوی روزنامه ایران با دکتر ابوالحسن تنهایی، پنجشنبه، 10/9/1390

عدالت به جای گسترش سرمایه

ایران: به واقع پیام و فریاد جنبش<<وال استریت>>چیست؟هدف افرادی که در این جنبش از ناتوانی دولت ها به ستوه آمده اند چیست و آنها به دنبال تحقق چه هدفی هستند؟آیا این جنبش جنبشی<<اقتصادی سیاسی>>است که بروزی اجتماعی پیدا کرده است؟دکتر ابوالحسن تنهایی جامعه شناس به دعوت ایران پاسخ گفت تا پیرامون ابعاد سیاسی اجتماعی و اقتصادی جنبش وال استریت به گفت و گو بنشینیم.

 

 

ایران: پیشینه تاریخی که برای جنبش وال استریت قابل تصور است چیست؟در واقع روندی که به جنبش وال استریت ختم شد چه تاریخی پشت سر دارد؟

تنهایی: ما در حال حاضر در دوران مدرنیته اخیر زندگی میکنیم و پس از 1960 را جامعه شناسان((دوران مدرنیته اخیر))    می نامند. این دوره از اساس با جنبش های اجتماعی و مدنی آغاز می شود که مشهورترین آنها جنبش های دانشجویی و کارگری در سطح اروپا و آمریکاست.اساس این جنبش ها البته جلوه هایی نیز در هنر داشت و اعتراضی علیه وضعیت اقتصادی و سیاسی بود.همانگونه که( آدام اسمیت)) و ((کارل مارکس))گفته اند این جنبش ها(( اقتصادی سیاسی)) است و نمیتوان گفت که صرفا اقتصادی یا سیاسی است.بروز آن به شکل جنبش های اجتماعی و مدنی در ایران معروف استاما در انگلیسی به آن ((سوشیال موومنت)) گفته می شود.به عنوان مثال بحثی که در دهه 60 مطرح بود ضمن انتقاد ار اقتصاد سرمایه داری بیشتر سیاست خارجی دولت های جمهوریخواه مورد اعتراض قرار می گرفت.دنباله این جنبش نیز جنبش مدنی((مارتین لوترکینگ)) و سپس جنبش رادیکال قدرت سیاه بود.این جنبش ها در دهه 70 افول کرد و در دهه 80 مجددا در اندیشمندان امریکا رشد کرد و به عرصه ادبیات جامعه شناسی رسید.در دهه 90 شاهد شورش های خیابانی به عنوان مثال در ((لس آنجلس ))بودیم که همانند آن در دهه 60 در(( میامی)) اتفاق افتاده بود.این شورش ها جنبه های ناسالم و آسیب دیده جنبش زمینه رشد پیدا نمیکند به شکل شورش در می آید.به نظر من ماهیت یا گوهر خاصی در تاریخ اجتماعی زمان حال در حال گذر است.از سال 2006 به بعد یک سری حرکت های اعتراضی نه فقط در جوامع غربی بلکه در شرق نیز دیده می شود که جنبه های دینی و اقتصادی اجتماعی دارد.

ایران: وجه مشترک این جنبش ها در چیست؟

تنهایی: نکته جالبی که در همه اینها مشترک است که من فکر میکنم ویژگی جدیدی است و تازگی دارد این است که این جنبش ها بدون رهبر شکل گرفته اند و رهبران نقش چندانی در آن ندارند.در دهه 60 در امریکا رهبری را دانشگاهیان و روشنفکرانی که هم رنگین پوست بودند و هم از حوزه فرانکفورت و انتقادی و رادیکال بودند بر عهده داشتند اما به نظر میرسید این جنبش های جدید متکی به رهبر نیست و بدون رهبر خود به خود در حال رشد بوده و به همین دلیل نیز طولانی شده اند و ادامه یافته اند. بنابراین(( زمینه اقتصادی سیاسی)) جنبش((وال استریت)) به این شرح است که سرمایه داری سعی بر آن دارد که هوشمند عمل کند به شکلی که توده کارگر و متوسط شهری ناراضی نباشند.یعنی با این که استثمار اقتصادی صورت می گیرد و سرمایه داری ناگزیر از آن است در کنار آن رفاه اجتماعی نیز تا حدودی وجود دارد که البته این تنها حاصل هوشمندی سرمایه دارینبوده بلکه مبارزات سندیکایی نیز در آن نقش داشته است.معمولا گرایشی در جهت رادیکال تر دموکرات ها در امریکا وجود دارد که بر آن است که اساس باید بر((دموکراسی اجتماعی)) باشد.یعنی سرمایه داری بیشتر به سمت ((دولت رفاه)) حرکت کند.شعار آنها این است که به جای پول خرج کردن در سیاست خارجی آن را باید در جهت بیمه و بهداشت و تحصیلات عمومی و مسکن مصرف کرد.این وظیفه طبق اعتقاد برخی از اندیشمندان مارکسیست گذاری است که دموکراسی از طریق سرمایه داری به طرف ((سوسیالیسم)) طی خواهد کرد.((مارکس)) نیز برآن بود که امریکا از طریق دموکراسی اجتماعی به سمت ((سوسیالیسم)) حرکت می کند.در دوران دولت ((بوش)) که یکی از محافظه کارترین و تسلیم ترین دولت های معاصر امریکا در برابر سرمایه داری لیبرالیستی بود توجهی به اندیشه های(( دموکراسی اجتماعی)) نشد و ناگزیر ((آنتی تز)) این دولت دولت(( اوباما ))بود که با همین طرح جلو آمد.در زمان مبارزات انتخاباتی(( مک کین)) برآن بود تا از ترس جامعه امریکا از ((سوسیالیسم)) استفاده کند و رقیب را متهم کند که به دنبال گرفتن ثروت از ثروتمندان و دادن آن به فقر است.به هرحال این دعوای گرایش به سمت(( سوسیالیسم)) به شکل ملایمش در امریکا به نحو ((دموکراسی اجتماعی)) و (( سرمایه داری لیبرالیستی)) همیشه وجود داشته است.((اوباما)) با این وعده آمد ولی فقط توانست(( بیمه)) را پیش از به هم خوردن موازنه کنگره سر و سامان بخشد.

ایران: بنابراین جریانی روشنفکرانه است که در مردم منتشر شده و مقبول می افتد و پس از فشارها به جنبشی اقتصادی سیاسی بدل می شود آیا جریان روشنفکری نیز در آن دخالت مستقیم دارد؟

تنهایی: با وجود اینکه دولت رفاه در میان روشنفکران چپ و جامعه شناسان انتقادی همواره در امریکا وجود داشته است در جریان(( وال استریت)) هیچکدام به عرصه نیامده اند.پس از اینکه دولت به دلیل بحران اقتصادی مجبور شد پول را به بانک ها تزریق کند این باعث شد که نتواند به برنامه های رفاهی اش جامعه عمل بپوشاند و انبوه طرفداران در هنگام انتخابات وضعیت را ناامید کننده دیدند و می پرسند که دولت کی می خواهد به وضعیت اقتصادی مردم رسیدگی کند؟این بزرگترین انگیزه شد که گفته میشدپس تا کی باید زحمت کشید و مالیات پرداخت و سرمایه به جای بازگشت به شکل رفاه باید به بانک ها سرازیر شد.مسئله دیگر خرج های کلان نظامی است.اندیشه حزب دموکرات این بود که بودجه نباید خرج سیاست خارجی شود و به جای آن باید در داخل مصرف شود.سرمایه داری این ایده را نمی پسنددزیرا باید گسترش پیدا کند و برای این گسترش باید خاصیت(( امپریالیستی)) حفظ گردد.اما روشنفکران دانشگاهی و چپ سعی در توضیح این مسئله دارند تا جریان ((دموکراسی اجتماعی)) شدت بگیرد.سندیکاها در پی اعمال فشار برای حرکت از سمت سرمایه داری لیبرال به سمت سرمایه داری دموکراتیک اجتماعی هستند.این یک(( چرخش)) در دل سرمایه داری است.بنابراین حرکت هم از سمت بالا یعنی دولت و هم از سمت توده مردم و نیز روشنفکران برای حرکت به این سمت است که جنبش ((وال استریت)) نمونه مردمی آن است.این حرکت نه به معنای حرکت به سمت ((سوسیالیسم)) به مفهوم مارکسیستی آن است و نه به معنای گرایشات دینی است بلکه به طرف نوعی تغییر ثروت و قدرت در دل سرمایه داری امریکایی است که گرایشات از سرمایه داری لیبرالیستی به سمت سرمایه داری است که به اهداف(( دموکراسی اجتماعی)) نزدیکتر است.این حرکت مورد تمایل حزب دموکرات است و دلیل آن نیز بسیار روشن است که چرا این وجه مشخصه و ممیزه اندیشه دموکرات و جمهوریخواه است ولی مشکل اساسی تر این است که اجازه ندهند که طبقه متوسط شهری و قشر کارگری ناراضی شود.

ایران: علت انتشار وسیع این جنبش در بسیاری از کشورهای اروپایی  در چیست و چه چیز این سرایت را تداوم

می بخشد؟

تنهایی: به نظر من جنبش ((وال استریت)) نتیجه این دو فعالیت بود که یکی واکنشی است نسبت به هشت سال فشار شدید ((بوش)) به جمهوریخواهی و دیگر دریچه هایی است که دولت بعدی سعی کرد برای تحقق(( دموکراسی اجتماعی)) باز کند.دلیل دیگر شکست دولت پس از شکست کنگره دموکرات ها است که نتوانست برنامه های اقتصادی و اجتماعی خود را دنبال کند.بنابراین سطح مطالبات مردم افزایش یافت و تصوری شکل گرفت که می توان دوباره فشارآورد و حرکتی ایجاد کرد.

((وال استریت)) نیز به عنوان سمبل تمرکز سرمایه در دست سرمایه داران نخستین جایی بود که می شد به سمت آن نشانه رفت.بنابراین وقتی مردم دولت را در تحقق وعده ها ناتوان دیدند به شکل معمول جوامع غربی به تظاهرات  خیابانی و نشستن و اعتراض کردن روی آوردند.اینگونه ((رفتارهای جمعی)) هنگامی که به وجود می آید خودش خود را خواهد زاد و به تولید خود خواهد پرداخت.وقتی این رفتار جمعی گسترش پیدا کرد با توجه به این که چندین سال بود که سرمایه داری به سمت لیبرالتر شدن حرکت کرده بود میل به سمت ((دموکراسی اجتماعی)) در بیشتر جوامع غربی وجود داشت و باعث  همراهی آنان شد.پس وقتی دولت ها به سمت ((ریاضت اقتصادی ))حرکت کردند این آرزوها به خیابان ها کشیده شد و به شکل جنبش اجتماعی به نام(( وال استریت)) بروز پیدا کرد.این جنبشی علیه مدیریت کشورهای اروپایی و امریکاست که به دنبال ایجاد دریچه ای برای دادن این برنامه است که مردم نمیخواهند سرمایه کشورشان خرج بودجه نظامی شود وبه گسترش سرمایه بینجامد بلکه بیشتر باید به دنبال افزایش رفاه درونی و حرکت به سمت دولت رفاه باشد.

 

تاريخ: 1394/7/23
نویسنده: مدیریت سایت
تعداد نظر: 0
مشاهده نظرات

نظرات کاربران

افزودن ديدگاه

ارتباط مستقيم با دکتر تنهایی

همراه: 09126974435

پست الکترونیک: hatanhai121@gmail.com

صفحه نخست | زندگینامه | یادداشت ها و نظرات | فعالیتهای علمی | ارتباط با مخاطبان | گالری تصاویر

کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر حسین ابوالحسن تنهایی است.